بچه که بودیم (یعنی مثلاً من کلاس دوم – سوم ابتدایی بودم) یکی از سرگرمیهای ما (گروهی از بچههای هم سن و سال که معمولاً در چشم بزرگترها همردیف اشرار و یا اراذل و اوباش قلمداد میشدیم. رهبر گروه و مقصر اصلی فجایع:من!) رفتن به دشت پت و پهن اطراف روستا، خصوصاً در فصل بهار، بود. از آنجایی که ما اکثراً ساکن شهر بودیم، این دشت همیشه برای ما تازگی خاص خودش را داشت. چیزی که همیشه برای من جالب بود
ادامه مطلب
درباره این سایت